mohammad

عاشق تنها

اینقدر خودت رو نگیر … !

اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !

وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …

فکر نکن که فوق العاده ای !!!

شاید اون کم توقعه …


به سلامــــتی اون دوست مجازی که حتی یک بار هم ندیدمش اما از همین دنیای مجازی معرفت و وفاداریش

رو ثابــــت میکنه ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

خدایی دمتون گرم...مخصوصا داداش مهردادم

خیلی خیلی دلم واست تنگ شده اما چه میشه کرد باید تحمل کرد واسه این که خودمو اروم کنم فقط خاطراتتو تو ذهنم میارم.روزی که دستاتو تو دستام گرفتم از خوشحالی داشتم بال در میاوردم دستام بوی عطرتو گرفته بود همش دستامو جلو صورتم میگرفتم همش تورو حس میکردم و الان دوست داشتم دوباره تو بغلت اروم بشم کاش زود تر میومدی دلم گرفته

نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم آبان 1391ساعت 10:38 توسط الهام| يک نظر |

هر وقت در آغوش من بودی چشمانت را میبستی!!!

نمیدانم بخاطر احساس زیاد بود...

یا خود را در آغوش دیگری تصور میکردی...؟


بند بند تنم باز میشد...

وقتی از غریبه ها میشنیدم...

که چطور بندبند لباست را برایشان باز میکردی...


نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان 1391ساعت 13:9 توسط الهام| 12 نظر |

خیلی قشنگه ها صبح از خواب بیدار بشی بعد بخوای صدای عشقتو بشنوی که انرزی بگیری خیلی راحت

باهات با بداخلاقی صحبت کنه.من خیلی خوب میدونم کسی دیگه تو زندگیت اومده اما...همش میگی اعتماد

نداری باشه منم واسه خودم خدایی دارم برو باهاش خوش باش.بی تو میمردم ولی به روت نیاوردم تا اینجاشم

معجزه بود دووم اوردم...


چی شد که سیگاری شدی؟

 یه شب بارون میومد…

 خیلی تنها بودم.! -

 چی شد که ترک کردی؟

  یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم.! -

  چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟

  یه شب بارون میومد… دوباره تنها شدم.! -

 چی شد آوردنت اینجا ، بستریت کردن؟

 یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم… تو خیابون دیدمش… اون تنها نبود...

خیلی سخته نگه داشتن بغض پشت تلفن...!!

مخصوصا وقتی که میخوای نفهمه...

هی قودتش میدی...هی...

اما آخرم چیکه چیکه اشکات گونه هاتو خیس میکنه...

اون موقس که یهو تلفنو قطع میکنی...

بعدشم میگی خودش قطع شد

نوشته شده در چهارشنبه دهم آبان 1391ساعت 15:42 توسط الهام| 6 نظر |

چقدر اینجوری بخواب خوبه!!!

گیج خوابی از خستگی داری میمیری...

اما بخاطرش بیدار بودن رو تحمل میکنی...

نمیخوابی چون مدونی تنهاست...

چون دوست نداری تنها بیدار باشه...

بیدار میمونی چون نگرانشی که نکنه نارحت بشه...


نوشته شده در چهارشنبه دهم آبان 1391ساعت 11:29 توسط الهام| 4 نظر |

آهای ....!!! شما که جفتت رو پیدا کردی...

شما که همدم و هـم نفـس داری....

شما که واسه درد دلت یه آغوش داری که توش آروم میشی....

شما که عشقت پیشته و بی نیازی....

آره با شمام....

یه لحظه رو واسه بوسیدنش از دست نده...

دقیقه های با هم بودن زود میگذره ....

قدرش رو بدون ...

که تنها موندن سخت میگذره....



نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر 1391ساعت 17:59 توسط الهام| 12 نظر |

داغ دلم تازه شدش وقتی دوباره دیدمش

با اونی که جامو گرفت میگم که نزدیکه بهش

اشکام یکی یکی اومد میترسیدم نگاش کنم

بغض گلومو گرفته بود چون نمیشد صداش کنم

چطور دلش اومد بره اونی که زندگیم بودش

تموم دنیا میدونن عشق همیشگیم بودش

دلم میخواس میمردمو اون لحظه رو نمیدیدم

مثل همیشه حالشو از عکس اون میپرسیدم


نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم مهر 1391ساعت 18:50 توسط الهام| 16 نظر |

خب کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگو ترو ب خدا بگوووووووووووو.پس اگه نمیگی یه نشونه بده ازت خواهش میکنم

آخه تو کی هستی یعنی اون کسی هستی که من میخوام

فقط اسمتو بگو......یا یه نشونی که بشناسمتم مهمه برام

                                   کمکم کن خیلی داغونم بگو کی هستی

نوشته شده در سه شنبه هجدهم مهر 1391ساعت 20:7 توسط الهام| 28 نظر |


همیشه میگفت:

تو نیمه گم شده من هستی

وقتی ترکم کرد

فهمیدم که از شوق پیدا کردن

نیمه گم شده‌اش خودش را گم کرد......!

 

بالاخره یه روز این موبایلو بر میدارم شمارتو میگیرمو بدون سلام بهت میگم :

لعنتی... هیشكی مثل من دوستت نداشت

بعدم قطع میکنم..!!!


بچه ها به دادم برسین خیلی داغونم

نوشته شده در شنبه پانزدهم مهر 1391ساعت 23:44 توسط الهام| 12 نظر |

گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم !

دیگه دوستت ندارم .....

چقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری .....

مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !

اما ....

نمیدانم چه حکمتیست که آدمی ؛ همیشه اینجور وقتها

میشنود : به جهنم ... !!!

نوشته شده در دوشنبه سیزدهم شهریور 1391ساعت 18:46 توسط الهام| 105 نظر |


دختری که مسخره بازی درمیاری نیگات می کنه

و چشمهاش برق می زنه و زیر لب می گه عزیزم...!!

دختری که روسری بد رنگ رو که براش خریدی سر می کنه

و میاد به دیدنت...!!

دختری که وقتی قدم می زنید و یه پسر خوش تیپ تر می بینه،

خودش رو بیشتر می چسبونه بهت...!!

دختری که وقتی از همه شاکی هستی و داد می زنی ،

هیچی نمی گه، فقط آروم دستتو می گیره...!!

دختری که روز زن براش یه شاخه گل می خری ،

با به لبخند غمگین می گه مهم خودتی...!!

این دخترو حق نداری اذیت کنی...!

نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور 1391ساعت 18:50 توسط الهام| 7 نظر |

آهای ....!!! شما که جفتت رو پیدا کردی...

شما که همدم و هـم نفـس داری....

شما که واسه درد دلت یه آغوش داری که توش آروم میشی....

شما که عشقت پیشته و بی نیازی....

آره با شمام....

یه لحظه رو واسه بوسیدنش از دست نده...

دقیقه های با هم بودن زود میگذره ....

قدرش رو بدون ...

که تنها موندن سخت میگذره....

نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور 1391ساعت 18:40 توسط الهام| 7 نظر |

لـبـاسـی کـه از تـنـت در مـیـاری

و بـی تـوجـه پـرتـش مـیـکـنـی

مـن آرزوی بـویـیـدنـش را دارم...

نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور 1391ساعت 18:34 توسط الهام| 4 نظر |


این اواخر دیگر جواب تلفن را هم نمی داد
.
.
.

مشترک مورد نظر در آغوش دیگری بود!


نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور 1391ساعت 15:9 توسط الهام| 4 نظر |

راه خودت را برو ، کاری به کار دلم نداشته باش

بیش از این مرا خسته نکن ، مرا بازیچه آن قلب نامهربانت نکن

دیگه طاقت ندارم ، صبرم تمام شده و دیگر نای اشک ریختن ندارم

ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم

دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ، ریشه ام را از

جا کندی و راحتم کردی….

نه خودت را میخواهم ، نه خاطره هایت را ، برو که عشقت را گذاشتم زیر پا

گرچه هنوز برای دلم عزیزی ، گرچه گهگاهی هوس بودنت را میکنم ، به سراغم نیا

که دوباره  دلم را نفرین میکنم

راه خودت را برو ، بی خیال من شو ، نه قلبم به درد تو میخورد نه احساسم ،اگر بازی را شروع کنم دوباره میبازم

دیگر عشقت برایم رنگ و رویی ندارد ، آغوشت را باز نکن که جز هوس لذتی ندارد…

نه افسوس گذشته را میخورم ، نه حسرت آینده را ، دلم میسوزد که چرا قلبم را

فدا کردم در این راه

راهی که مال من و تو نبود ، اگر هم خودم خواستم ، جنس تو از عشق نبود ، اگر

عاشقت شدم اشتباه از قلب ساده ام بود…

بعد از اینهمه بی وفایی هایت ، دیگر به دنبال چه هستی ، با چه زبانی بگویم ، تو

آن کسی که من میخواهم نیستی ، نیستی که دلم را آرام کنی ، نیستی که در

هوای سرد دلتنگی ها مرا گرم کنی..

نه دیگر بودنت را نمیخواهم ، التماس نکن که دیگر نمیمانم!

نوشته شده در چهارشنبه هشتم شهریور 1391ساعت 13:15 توسط الهام| 7 نظر |

کاش....

نوشته شده در سه شنبه هفدهم مرداد 1391ساعت 13:32 توسط الهام| 15 نظر |

مرگ...


آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم


مرگ آن است..


که از خاطر تو 


با همه ی خاطره ها محو شوم ..

نوشته شده در شنبه چهاردهم مرداد 1391ساعت 16:11 توسط الهام| 14 نظر |

مثل سیگار است ، خاطــــــره !!!

حال می دهد ؛

اما

از درون می پوسانــــدت.....

نوشته شده در چهارشنبه یازدهم مرداد 1391ساعت 20:32 توسط الهام| 4 نظر |

پرسيد به خاطر کي زنده هستي ؟

با اينکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاطر تو ،

بهش گفتم به خاطر هيچ کس

پرسيد پس به خاطر چي زنده هستي ؟

با اينکه دلم داد مي زد به خاطر دل تو

با يک چشم پر از اشک بهش گفتم به خاطر هيچ چيز .

ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي ؟

در حالي که گريه مي کرد گفت :

به خاطر کسي که براي هيچ زنده است

نوشته شده در سه شنبه سوم مرداد 1391ساعت 23:29 توسط الهام| 11 نظر |

خدایا ؛

کسی را که قسمت کس دیگریست،

سر راهمان قرار نده !

تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد ،

و روزهای خوشش برای دیگری....

نوشته شده در سه شنبه سوم مرداد 1391ساعت 11:55 توسط الهام| 3 نظر |

آموخته ام که وقتي عاشقم ، عشق در ظاهرم نيز نمايان مي شود.

آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت .

آموخته ام که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشقش شويم .

آموخته ام که اين عشق است که زخم ها را شفا ميدهد ، نه زمان .

آموخته ام که تنها کسي مرا شاد ميکند ، که بمن ميگويد « تو مرا شاد کردي »

آموخته ام که گاهي مهربان بودن بسيار مهمتر از درست بودن است .

آموخته ام که مهم بودن خوبست ولي خوب بودن مهمتر است .

آموخته ام که هرگز نبايد به هديه اي که از طرف کودکي داده ميشود « نه » گفت

آموخته ام که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمکش نيستم ، دعا کنم .

آموخته ام که زندگي جديست ولي ما نياز به «دوستي» داريم که لحظه اي با او از جدي بودن دور باشيم .

اموخته ام که تنها چيزي که يک شخص ميخواهد فقط دستي است براي گرفتن دست او و قلبي براي

فهميدنش.

آموخته ام که زير پوست سخت همه افراد کسي وجود دارد که خوشحال شود و دوست داشته باشد.

آموخته ام که خدا همه چيز را در يک روز نيافريد ، پس من چگونه ميتوانم همه چيز را در يک روز بدست آورم .

آموخته ام که چشم پوشي از حقايق آنها را تغيير نمي دهد.

آموخته ام که وقتي با کسي روبرو ميشويم ، انتظار لبخندي از سوي ما دارد.

آموخته ام که لبخند ارزانترين راهي است که ميتوان با آن نگاه را وسعت بخشيد .

آموخته ام که باد با چراغ خاموش کاري ندارد.

آموخته ام که به چيزي که دل ندارد نبايد دل بست .

آموخته ام که خوشبختي جستن آن است نه پيدا کردن آن .

و آموخته ام که قطره درياست ، اگر با درياست .

و آموخته ام که عشق ، مهرباني ، گذشت ، صداقت وبلند نظري خصلت انسانهاي انسان است.

نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد 1391ساعت 14:9 توسط الهام| 8 نظر |

هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم مثل یک کابوس است. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم یک شکنجه است. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

عاشق می مانم چون عهد بسته ام با او که با من هم قسم شده است بمانم. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

  و چون ،او که با من هم قسم شده است را خیلی دوست میدارم. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

با اینکه عشق یک بازی است ، اما من این بازی را دوست دارم ، چون هم بازی ام
 تا آخر با من می ماند و مرا دوست میدارد. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

با اینکه عشق زودگذر است اما من این گذر لحظه ها را دوست میدارم چونکه میدانم. 
زندگی و عمر زودتر از لحظه های عاشقی به پایان میرسد. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

صادق باش ای عاشق جاودانه ام ، لایق باش ، لایق این دل عاشق و پر از درد من باش.
میدانم که تو لایقی و میدانم که صداقت دل تو آنقدرها است .
که دل پر از دروغ مرا شرمنده آن پاکی خودش کند.
بمان با من گرچه این قلب من ارزش آن قلب آسمانی تو را ندارد.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

بمان ، چون من تو را دوست میدارم ، بیشتر از آنچه که تصور میکنی
 و بیشتر از آنچه که در قصه ها میخوانی. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

ای عزیز این دل خسته و سوخته من ، تو بیشتر از هر عزیزی در این دل برای
 من عزیزتری و بیشتر از هر کسی برای این دل مقدس تر و دوست داشتنی تری. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

ای عشق من ساده نباش ، به حرفهای آنانکه عشق برایشان پوچ است بی توجه باش
 و تو خودت با قلب من سازگار باش. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

هنوز هم عاشقم ، عاشق می مانم و خواهم ماند.
میگویند عشق بی معناست ، و عشقی در این زمانه وجود ندارد.
ولی من هنوز هم عاشقم. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

بگذار بگویند دیوانه ا م ، وقتی  یک قلب پاک و مهربان را دوست میدارم و آن
 قلب نیز مرا دوست میدارد آنگاه وقتی همه با حسرت به من و او نگاه می اندازند
 دیوانه میشوند، حالا دیوانه کیست؟ دیوانه آن کسی است که از نگاه
 با حسرت ، به یک عشق آتشین مجنون شده است.
آری من هنوز هم عاشقم...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد 1391ساعت 14:2 توسط الهام| 12 نظر |

 تصاویر زیباسازی وبلاگ و سایت www.WeblogBartar.com تصاویر زیباسازی وبلاگ و سایت


نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر 1391ساعت 20:23 توسط الهام| 21 نظر |

چه سکوتی پر کرده فضامونو

نمیگیم چرا پس به هم حرفامونو

دلامون واسه هم یه دل شده یه ذره

چرا جدا کنیم ما سرنوشتامونو

یه عده منتظر تاما باهم درگیرشیم

نمیخوان منو تو به هم دیگه نزدیک شیم

اگه دلخوری پیش اومده باید حل شه

یادته عا کردیم که پای هم پیرشیم

نبینم یه وقت ناراحت از من بری یه گوشه بغض کنی

مگه من مردم که بهم میگی دیگه غریبو داغونی

کی به نو گفته که تو زندگیم فقط چند روزی مهمونی

ما این همه از هم دور نبودیم اخه کی مارو چشم زده؟

منو تو باهیشکی بد نبودیم چرا دنیا باما بده؟

چقدر بهت گفتم که تو این شهرگوش به حرف کسی نده...

نوشته شده در پنجشنبه هشتم تیر 1391ساعت 13:6 توسط الهام| 23 نظر |

نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر 1391ساعت 12:52 توسط الهام| 8 نظر |


سخته عاشق باشی ولی هیچکس ندونه

اشکاتو زودی پاک کنی کسی نفهمه

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

سخته نگاهش بکنی اما نخونه

قشنگیه عشق که میکن شاید همین جاست

تواونو دوست داشته باشی شایدخدا خواست

سخته به قربون چشاش بری تو رویا

قدم قدم گریه کنی کنار دریا

سخته همش توفکرباشی شاید نخوادت

خاطره هات ورق ورق  بیاد به یادت

خاطره هات یکی یکی بیاد به یادت

نوشته شده در سه شنبه ششم تیر 1391ساعت 19:30 توسط الهام| 4 نظر |

بچه بودیم از آسمان باران می آمد ، بزرگ شده ایم از چشم هایمان می آید !

بچه بودیم دل دردها را با هزار ناله می گفتیم !

همه می فهمیدند …

بزرگ شده ایم …

درد دلمان را به صد زبان ، به کسی می گوییم …

و هیچ کس نمی فهمد !

نوشته شده در سه شنبه ششم تیر 1391ساعت 13:12 توسط الهام| 4 نظر |

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند

جلوی ویترین یک مغازه می ایستند

دختر:وای چه پالتوی زیبایی

پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟

وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده

پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟

فروشنده:360 هزار تومان

پسر: باشه میخرمش

دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟

پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش

چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند

دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری

پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:

مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم

بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن

پسر:عزیزم من رو دوست داری؟

دختر: آره

پسر: چقدر؟

دختر: خیلی

پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟

دختر: خوب معلومه نه

یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم

دست دختر را میگیرد

فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق

چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند

فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی

دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند

پسر وا میرود

دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد

چشمان پسر پر از اشک میشود

رو به دختر می ایستدو میگویید :

او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم

دختر سرش را پایین می اندازد

پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی

ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟

دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد.

نوشته شده در سه شنبه ششم تیر 1391ساعت 13:6 توسط الهام| 4 نظر |

                             خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

صبح بلند شی ببینی که دیگه دوستش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بی وفا شه اونی که جونتو واسش گذاشتی

خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه

هوساش وقتی تموم شد بره و پیشت نمونه

خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه

تازه فردای همون روز از دوست عاشقش با خبر شه

خیلی سخته توی پاییزبا کسی آشنا شی

اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی

خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه

بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اونو ببینه

خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی

کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی

خیلی سخته واسه اون بشکنه یه روز غرورت

ولی اون نخواد بمونه همیشه سنگ صبورت

خیلی سخته اون که دیروز تو واسش یه رویا بودی

از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی

نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 23:41 توسط الهام| يک نظر |

قصه عشق من و تو قصه همیشه تکرار
قصه تلخ جدایی قصه یار دل آزار

قصه مرگ "شقایق " توی گلدون غریبی
قصه رفتن بی من گفتن خدا نگهدار

قصه تنها نشستن واسه این قلب شکسته
قلبی که تو سینه مرده دلی که شکسته از یار

قصه عاشق خسته کسی که هستیش و باخته
با همه خستگی و غم هنوزم تشنه دیدار

قصه دلی که از غم واسه هیچکی نمیخونه
واسه او ساکت نشستن بی صدایی شده تکرار

قصه دل واپسی ها تو شبای تلخ رفتن
موندن و دوباره مردن شده سهم این گنهکار

قصه مرگ محبت دیگه بعد رفتن تو
دل دیوونه به یادت عاشق و زخمی و بیمار

  آخر قصه ما هم قصه همیشگی شد 
تو سفر كردي و رفتي دل من مونده گرفتار

نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 19:30 توسط الهام| يک نظر |

نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 19:17 توسط الهام| نظر بدهيد |


قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت

mohammdhttp://img4up.com/up2/57406375195402628375.jpg
ادامه نوشته



سلام بچه اه دوستای خوبم من کنکور داشتم نمیتونستم بیام .منو ببخشید..ا
از این ب بعد بیشتر میام

سوختم خاکسترم را باد برد

بهترین دوستم مرا از یاد.


مرده ام در کوچه های بی کسی
سنگ قبرم را نمیسازد کسی//اخه چرا من تنهام خدا//
 

محمد

عاشق تنها

آرزوی من این است

که دو روز طولانی

در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی

آرزوی من این است

یا شوی فراموشم

یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم

آرزوی من این است

که تو مثل یک سایه

سر پناه من باشی

آرزوی من این است

نرم و عاشق و ساده

همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

آرزوی من این است

هستی تو من باشم

لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم

آرزوی من این است

تو غزال من باشی

تک ستاره روشن در خیال من باشی

آرزوی من این است

در شبی پر از رویا

پیش ماه و تو باشم

لحظه ای لب دریا

آرزوی من این است

از سفر نگویی تو

تو هم آرزویی کن

اوج آرزویی تو

آرزوی من این است

مثل لیلی و مجنون

پیروی کنیم از عشق

این جنون بی قانون

آرزوی من این است

زیر سقف این دنیا

من برای تو باشم

تو برای من تنها

وقتی تنــها شده بودم تو نشستی تــوی قلبم

وقتی زخمی شده بودم تو بودی مرهم دردم

توی اوج بی کسی ها تو شدی همه کس من

وقتی غمگین شده بودم تــو شدی دلـواپس من

وقتــی که ترانه هامـو بــرای تــو مینــوشـتم

تو فقــط می فهمـیدی توی شعرهام چی نوشتم

تو واسه دلخوشی من از همه دنیـا گذشتـــی

واسه آرامـــش قلبــم در کنــار من نشستی

اگه تو هرگــز نبودی من از غصه میمـردم

  عکس های زیبا و دیدنی گل رز

÷÷


 


کهنه فروش داد میزد

اسباب کهنه می خریم

چراق شکسته می خریم

بی اختیار داد زدم

کهنه فروش قلب شکسته میخری...

پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها !

ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:
اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.
اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.
اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید.
اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید.
اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.
اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.
اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم !!!!

http://i30.tinypic.com/212wa2s.jpg

خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن

خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن

نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است

نوای نی نوای بی نوایی ست
هوای ناله هایش نینوایی ست

نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل بیماری سنگ

قلم تصویر جانکاهی ست از نی
علم، تمثیل کوتاهی ست از نی

خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد

دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پرسوز

چه رفت آن روز در اندیشه نی
که این سان شد پریشان بیشه نی؟

سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری

پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت غم دیرینه او

غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست

دلش را با غریبی آشنایی ست
به هم اعضای او وصل از جدایی ست

سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟

گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی

چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می کشاند

سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند

شگفتا بی سر و سامانی عشق
به روی نیزه سرگردانی عشق

ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست

من اغاز فصل طلایی ام

من تکرار مکرر فصل تابستانم

من دختر خورشیدم

من نیلوفری هستم که با بوسه ی خورشید

از قلب مرداب

بیرون می اید

من شروعی دوباره ام

به شکوه شکوفه ی کوچک و سپید الو

در اغاز بهار

میدانم

ایمان دارم

زمستان که کوچ کند

جوانه خواهم زد

دوستان دارم

 دوستان دارم

 دلم برات تنگ شده...!
دلم گرفته...

چقدر امروز بم خوش گذشت ولی الان که ازش دورم احساس تنهایی میکنم.

کاش میشد همین الان پیشم بود...همین الان که دوست دارم سفت بغلش کنم...

همین الان که یادش نمیذاره بخوابم...همین الان که بش احتیاج دارم...

چقدر دلتنگی بده...هر کاری میکنم که بخندم نمیتونم...فقط اون باعث میشه که من بخندم.

خودش میدونه خیلی دوسش دارم...خودش میدونه چقدر عزیزه...

خودش میدونه ......

میگن هیچ عشقی تو دنیا

مثـــــــل عشق اولـــی نیست

میگـــذره یه عمـــــــری اما

از خیالت رفتنــــــــــی نیست

داغ عشق هیچکـی مثــل

اون که پــــــس میزنتت نیست

چـه بـده تـنــهاشـی وقتی

هیــچ کسی هم قدمت نیست

چقــــــــــده سخت بدونی

اون کـــــــــه میخوایش نمیمونه

که دلش یه جای دیگس و

هــــمـــــــــه وجودش مال اونه

چه بده بــــــــــرای اونـکــه

جــــــــــون میدی غریبه باشی

بگی میخوام با تو باشــم

بـــگـه مـیـخـــــــوام که نباشی
نظر یادت نره

نظر یادت نره

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام.......؟؟؟
ما خوبیم شما هم خوبید؟...البته می دانیم خوبید....!!!
چند عکس زیبا گذاشتم تا فکر نکنید فقط ایرانیا مخن....


هم راه برو هم خونه رو تمیز کن...




فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


تاريخ یکشنبه 1390/10/04سـاعت 7:20 PM نويسنده Parisa| GetBC(47); 55 گل صورتی | 25 دسامبر! بچه ها فکر نکنید من غرب زده ام و از اینجور چیزا ها!!نه!! من تا حالا غربو ندیدم که منو بزنه!!! فقط بخاطر اینکه عاشق زبانمو کشور های دیگه ,میخوام این پستو بذارم وگرنه نمیذاشتم!!! امیدوارم کوروش کبیر هم از دسم ناراحت نشه که میخوام یه چی غیر باستانی تو وب عتیقم کار کنم!!! دارا دااااااداااااام... کریسمس مبارک!!!! پ.ن:اگه بابانوئل میومد ایران دوس داشتین تو جوراباتون چی بذاره براتون؟؟ +لطفا جواباتونو بم بگید آخرش خودمم جواب خواهم داد! ++من میخوام بابانوئل تو جورابم یه عدد سوناتا بذاره!!! تاريخ یکشنبه 1390/10/04سـاعت 2:12 AM نويسنده Parisa| GetBC(46); 134 گل صورتی | رخداد بزرگ قرن! بچه ها دیشب یه اتفاق خیلی بزرگ رخ داد!!اصن یه وعضی!!! این اتفاق همانند رد شدن ستاره دنباله دار هر 70000 سال یکبار می باشد.!!!! خلاصه خواستم از بزرگ بودن موضوع مطلعتون کرده باشم!!!! این اتفاق ... اینه که...دیشب ... من ظرفارو شُــســتــَــم!! پ.ن1:من 19 سال ظرف نشستم ولی دیشب اندازه 19 سال ظرف شستم!! (شب یلدا بودو ظرف زیاد!!!) پ.ن2:دلیل نوشت:مامی خسته بود دلم براش سوخت! پ.ن3:بعد از این اتفاق به خانواده شوک جبران ناپذیری وارد شد! پ.ن4:اولین روز زمستونه...شروع یه فصل تازه... +من عاشق برفم!خدایا بگو برف بریزه!! ++حال دیشب من بعد از خوردن: تاريخ پنجشنبه 1390/10/01سـاعت 3:4 PM نويسنده Parisa| GetBC(45); 125 گل صورتی | یلدا مبارک! ★。˛ °.★__ *★* *˛.
˛ °_██_*。*./ \ .˛* .˛.*.★* *★ 。*˛. (´• ̮•)*˛°*/.♫.♫\*˛.* ˛_Π_____. * ˛*.°( . • . ) ˛°./• ♫ •\.˛*./______/~\ *. ˛*.。˛* ˛. *。*(...•.. ) *˛╬╬╬╬╬˛°.|田田 |門|╬╬╬╬ .... ... ¯˜*°•♥•°*˜¯`´¯˜*°•♥•°*˜¯` ´¯˜*°´¯˜*°•♥•°*˜¯`´¯˜*°• یلدا مبارکــــــ پ.ن1:از این شکل خیلی خوشم اومد دلم نیومد نذارمش تو وبپ.ن2:امیدوارم تو این زمستون سرد دلاتون همیشه گرم باشه تاريخ چهارشنبه 1390/09/30سـاعت 7:23 PM نويسنده Parisa| شرح زندگیه من! لبخند می زنم بی دلیل ! عشق می ورزم بی تناسب ! زندگی می كنم بی خیال ! مدتی است . . . پ.ن1:این شرح زندگیه منه! پ.ن2:این شعرو یکی از دوستام برام فرستاده... تاريخ چهارشنبه 1390/09/30سـاعت 10:23 AM نويسنده Parisa| GetBC(44); 99 گل صورتی | فقط در ایران...! چند شب پیش بی بی سی یه خبر داغ داد!حیفم اومد تو پستم نذارمش! دزد اومده بود یه خودپرداز بانکو ازجا کنده بود و دزدیده بود!! با 16 میلیون پولی که توش بود!!! دزدم دزدای ایران!!باید تو کتاب گینس ثبتش کنن!! راسی عکساشم نشون داد که ما از دادن عکس (بی ناموسی!!!) معذوریم! پ.ن1:خوشم میاد اخبار ایران اصن یه اشاره هم به این دزدی نمیکنه! پ.ن2:حتما نمیخوان ملتو بترسونن برای قلبمون ضرر داره !! تاريخ سه شنبه 1390/09/29سـاعت 7:43 PM نويسنده Parisa| GetBC(43); 49 گل صورتی | برای مخاطب خاص... مخاطب خاص من فقط تو رو دارم... +قابل توجه تازه واردا: خاص نوشت های من برای یه فرد خاص و مونثه! تاريخ دوشنبه 1390/09/28سـاعت 9:33 PM نويسنده Parisa| GetBC(42); 62 گل صورتی | عشق های دقیقه ایِ من! امروز یکی از اقوام دورمون اومده بود خونمون تا برامون شوفاژ بذاره...وای خدا نمیدونید چقدر بزرگ شده بود!!!!آقا ما یک دل نه صد دل عاشقش شدیم!!البته از این عشق های دقیقه ای ها!!میدونید که چی میگم!!یاد روز اولی افتادم که پامو گذاشتم تو دانشگاه!!رفته بودیم ثبتنام یه پسره رو دیده بودم از جام جُم نمیخوردمبابام کشون کشون منو برد بیرون!!!! پ.ن1:قرره این پسر خوشتیپ چند روزی خونه ما پلاس باشه!!پ.ن2:نمیدونم چرا تابحال خوب ندیده بودمش!! -شــِــر نوشت: یارو یه دوس دختر خارجی گیرش میاد بش میگه آی لاویو!دوس دخترش میگه: آی لاویو تو!!یارو میگه: آی لاویو تری!!!دختره میگه: وات؟یارو میگه: کیلووات ... مگاوات...!!! تاريخ یکشنبه 1390/09/27سـاعت 8:17 PM نويسنده Parisa| GetBC(40); 93 گل صورتی | قانونِ راز! منو آنا به قانون راز اعتقاد داریم به قول خودش اصن یه وعضی!!!(همون قانونی که به هرچی بفکری بش میرسی!)یادم میاد دوسال پیش تو یکی از روزهای بارونیه زمستون داشتیماز مدرسه به خونه بر میگشتیم.بارون میومد در حد المپیک 2012!!من داشتم با یکی دیگه از دوستام به خونه میرفتم بش گفتم:اصن به دلت بد راه نده که الان من میخوام برازم تا آفتاب شه!!!!گفتن این همانا و فکر کردن من همانا ریختن تگرگ بر سر ما همانا!!!! پ.ن1:الان وقتی به بچه ها میگم میخواین برازم میگه تو یه بار مارو به گلوله بستی دیگه بسه!!!!پ.ن2:تا اطلاع ثانوی دیگه نمیرازیم!!! تاريخ یکشنبه 1390/09/27سـاعت 2:45 PM نويسنده Parisa| GetBC(39); 43 گل صورتی | مخاطب خاص دلم داره میپوسه...وقتی که نیس تموم غمای دنیا میاد سراغم مخصوصا وقتی حس میکنم حالش خوب نیس حتی! +مخاطب خاص فردا میای بریم بیرون؟پوسیدم از تنهایی! ++مخاطب خاص جواب مثبت داد هورراااااا +++این قالب جدیدمه!عاشقشم!نظرتونو راجبش بم بگید! تاريخ شنبه 1390/09/26سـاعت 10:47 PM نويسنده Parisa| اسم بابام! اول این دو موردو در نظر داشته باشین بعد ادامه ی داستانو بخونید! +اسم بابام مهرانِ +اسم فامیلیمون رحمتیِ امروز زنداییمو مامانم داشتن درباره ی بچگی های من میحرفیدن! یهو زنداییم برگشت ازم پرسید یادته کوچولو بودی ازت می پرسیدیم اسم باباتو بگو چی میگفتی؟ منم که یادم نمیومد!(من الان یادم نیس چی خوردم!!!) گفتم نه مگه چی میگفتم؟ گفت هر وقت ازم میپرسیدن من با شجاعت تمام میگفتم : مِلانِ لعنتی!!!! پ.ن:تابحال کسی بم نگفته بود!!فکرکنم بخاطر آبروداری بم نگفته بودن!!! تاريخ جمعه 1390/09/25سـاعت 10:2 PM نويسنده Parisa| GetBC(37); 101 گل صورتی | سوتی فجیع! اگه یادتون باشه تو پست سوتی دوتا سوتی گفته بودم!الانم یکی دیگه خالم برام تعریف کرد خیلی باحال بود!!!برعکس سوتی مامانمه!! یه روز شوهر خاله ی بنده رفته بود مراسم عزای پدر یکی از دوستانش (عجب جمله ای شد) بعد با دوستش هی دست میداد و بیشتر از ده بار بش گفت:تبریک میگم!! خودشم یادش نبود اشتباه داره میگه تا یکی بش یادآوری میکنه!! بیچاره دوستش که داشت تبریکشو تحمل میکرد!!! پ.ن:من همیشه میترسم همچین سوتی ای بدم!!انقدر تمرین میکنم تا سه نشه!!! تاريخ جمعه 1390/09/25سـاعت 1:35 PM نويسنده Parisa| GetBC(36); 79 گل صورتی | لینکدونی تکونی!!! لینکدونیمو خونه تکونی کردم! اونایی که سالی یه بارم سر نمیزنن حذف شدن! بقیه دیگه تابحال دوستای خوبی بودن...ببینیم تا کی دوست میمونن! فدای دوستای خوبـــــــــــــــــــــــــــــم تاريخ جمعه 1390/09/25سـاعت 2:8 AM نويسنده Parisa| پریسا وارد میشود! سلام بچه ها. من آنا هستم. دوست پریسا. در راستای اینکه فقط من مونده بودم که تو وب دوست جونم یادگاری نذاشته بودم امروز لج کردم و گفتم یا من باید پست بذارم یا میرم خودمو می کشم حتی! اصن یه وعضی!! این طوری بود که منم اومدم رو صحنه!! خب همون طور که از ظواهر امر پیداست پریسا تونسته وبشو پس بگیره. فقط تنها یه مشکل کوچیک این وسط هست و اون اینه که نت پرپرم تموم شده. حالش خوب خوبه. همتونو دوست داره و احتمالا فردا میاد بهتون سر میزنه. و نظراتو تایید میکنه. دیگه امشب میتونید با خیال راحت و بدون دلتنگی پرپر بخوابید!! عنوان نوشت: عنوان این پست بر وزن "اژدها وارد میشود" نمیباشد و هرگونه تشابه بدون قصد قبلی و سوئ تفاهم میباشد حتی!!! حس الان پریسا: حس الان شما: تاريخ پنجشنبه 1390/09/24سـاعت 7:52 PM نويسنده Parisa| GetBC(34); 52 گل صورتی | یه دختر صورتی با سلام به همه ی دوستان عزیز خانوم پریسا. من مهدی هستم دوست پریسا.متاسفانه دو روز پیش وبلاگ دختر صورتی مورد حمله یک هکر تعلیم دیده و حرفه ای بنام میتراد آزاد قرار گرفت.من شخصا بابت این سوء قصد و آزار از طرف دوستانم نمیخواستم سبب هک این وبلاگ بشم بلکه با بررسی بیشتر و تلاش مستمرانه تونستم این وبلاگ رو از هکر پس بگیرم و به دوستم پریسا پس بدم اما متاسفانه آدرس قبلی وبلاگ که voo2 نام داشت مورد یک آدم خود خواه و سوء استفاده گر به ثبت رسید بنابراین آدرس فعلی و جدید وبلاگ vooo2 نام گرفت از دوستی که آدرس قبلی این وبلاگ رو به ثبت رسونده میخوام تا آدرس قبلی وبلاگ رو آزاد کنه تا این وبلاگ به آدرس قبلیش برگرده من ادعایی تو ایران در مورد اینکه خودم یک سایبری قدرتمند و قوی هستم ندارم.خواستم به چند ادم معمولی و از خداخواسته شیوه هک کردن رو یاد بدم.که یاد دادم اما اون چند نفر بر خلاف میلم عمل کردن و بخشیده نخواهند شد چون که من هر گاه در کمین ایمیل و آی دی و جیمیل وبسایتوشون و محتویات کامپیوترشون هستم تا در اولین فرصت نفوذ کنم به تمامی حریم شخصیشون و تمامی محتویات و ملازمات اون هارو در اختیار دوست پریسا قرار بدم که ایشون در مورد این چند نفر تصمیم بگیرن از همین جا ابراز تاسف و شرمندگی میکنم و امیدوارم از این مشکلات پیش نیاد دوستدار همتون مهدی امیری تاريخ پنجشنبه 1390/09/24سـاعت 6:26 PM نويسنده Parisa| GetBC(33); 12 گل صورتی | سوتی! تو وبگردی هام به طور اتفاقی رفتم تو وب اتاق من پست اولش خیلی برام جالب بود! راجبه سوتی هاش نوشته بود! یهو یاد سوتی های خودمون افتادم گفتم دوتاشو براتون بنویسم کمی بخندید!! یه بار که اول راهنمایی بودم با دوستام رفتیم مغازه که عروسک بخرم ... اومدم کلاس بذارم خیلی بلند و جدی گفتم : الو سلام!!!! حالا تصور قیافه ی اون آقای متشخص با شما!!یهو هر چهار تایی بلند خندیدیم چه کلاسی گذاشتم من!!! پ.ن:اون روزا قبض تلفنمون اصلا یه وضع فجیعی بالا میومد!!! مامانم میگه اون قدیما ینی همون زمونایی که 3-4 سالم بود رفته بودن عروسی یکی از اقوام!مامی من رفت پیش عروس داماد و گفت: «بهتون تسلیت میگم!!» پ.ن1:البته عروس نشنید ولی خب قیافه داماد دیدنی بود!! پ.ن2:به نظر من حق با مامانم بوده!!باید بهشون تسلیت میگفته!!اینطور نی؟ تاريخ سه شنبه 1390/09/22سـاعت 0:11 AM نويسنده Parisa| GetBC(32); 14 گل صورتی | گاز! اینا تو تلویزیون هـِی میگن ما تو دریای خزر گاز پیدا کردیم من که هر چی از سر پنجره بو کشیدم چیزی حس نکردم!یعنی چرا؟! یا اینا دارن دروغ میگن یا من دارم سرما میخورم! پ.ن:از اون شکلک اولیم بسیار بسیار خوشم میاد!!! تاريخ دوشنبه 1390/09/21سـاعت 4:34 PM نويسنده Parisa| GetBC(31); 51 گل صورتی | خودکارم! من یه دنیا خودکار رنگی دارم!یادش بخیر دبیرستان جزوم تمام رنگی بود!!! هر خطی یه رنگ بود!! خیلی خمشل میشد!!وای زیستم که معرکه بود چون تو جزوم پر شکل بود همشونم دقیق و رنگی!!اگه بخوام دبیرستانو توضیح بدم خیلی میشه  البته قراره جزوه های دانشگامو هم تمام رنگی کنم که تک باشه!!! بریم سر خودکار خودم!!! خلاصه یه مدتیه ازشون استفاده نکردم...جوهرشون پایین نمیاد!!! فکر کنم باهام قهر کردن!!فقط یه خودکار آبی دارم که حالش خوبه! اونم الان میخواستم یه شعری تو دفتر بنویسم ... به هزار مکافات گشتم پیداش کردم تا رفتم بنویسم دیدم نمینویسه!!نوکشو یه نگاهی کردم...چشتون روز بد نبینه!!! خواهری من اومده یه آدامس به نوکش زده!!هرکاری کردم کنده نشد! دیگه همین یه خودکارم از دست دادم!! حالا چطور شعر بنویسم؟!!یکی کمکم کنه!! پ.ن1:اون آدامسه توت فرنگی بود!یعنی صورتی بود!! الان بین وبمو آدامس تناسب پیدا کردم!! پ.ن2:باید یه فکری به حال خودکارام بکنم! پ.ن3:آنی ببخشید امشب خیلی اذیتت کردم!! مهدی نوشت:اون آهنگتو گذاشتم ولی زیاد شاده!!نمیخوام!!بخاطرت شعرو عوضیدم ولی سلینا گذاشتم که خیلی دوسش دارم!! تاريخ دوشنبه 1390/09/21سـاعت 0:5 AM نويسنده Parisa| GetBC(30); 24 گل صورتی | عطر زندگی... میدونی چیه هر وقت با خدا جدی حرف میزنم با دقت به حرفام گوش میده! این بارم همینطور!قول داده دیگه بام شوخی نکنه!! اون شوخی ای که بام کرده بودم خودش جمش کرد!! اینطوری بهتر شد کم کم دارم عطر زندگی و زنده بودنو حس میکنم... پ.ن:قضیه ای که براش ناراحت بودم یه شوخی بود که تموم شد! الان همه چی آرومه!!! تاريخ یکشنبه 1390/09/20سـاعت 11:37 PM نويسنده Parisa| GetBC(29); 35 گل صورتی | هک دوم! ... بچه ها این پست حذف شد!!چون کسی که هکم کرده بود پشیمون شد و وبشو عوض کرد!! واقعا که معلوم نیس اینا چه مرگشونه!!! تاريخ شنبه 1390/09/19سـاعت 5:15 PM نويسنده Parisa| GetBC(27); 21 گل صورتی | تنهایم گذاشتی... شادی هایم را به تو دادم تا در کنارم بمانی اما بعد از گرفتن شادی هایم تنهایم گذاشتی حالا با این همه غم چگونه دست و پنجه نرم کنم؟ تاريخ شنبه 1390/09/19سـاعت 12:27 PM نويسنده Parisa| GetBC(28); 14 گل صورتی | علت نبود من!!! دوستای گلم شرمنده ی همتونم...تو این مدت تنهام نذاشتید و هر روز بهم سر زدید واقعا خوشحال شدم که این همه دوست دور و ورم دارم... متاسفانه تا یه مدتی نامعلوم ولی احتمالا کوتاه نتونم به وبم سر بزنم و نتمم تموم شده.. فعلا کمی مشغله دارم!!(نگو مشغله داری...!!!) خلاصه تا وقتی که بهتون سر نزدم یعنی که هنوز نت نیومدم... نظراتتون باعث دلگرمیمه برام نظر بذارید هر وقت تونستم میام تاییدشون میکنم همـــــــــــــتـــــــــــــووووووووونــــــــــــــــــو دووووووووووووووس دارم تاريخ شنبه 1390/09/12سـاعت 5:42 PM نويسنده Parisa| GetBC(26); 9 گل صورتی | برای تو...فقط تو! این پستو صرفا برای این گذاشتم که به یکی بگم: خیـــــــلـــــــــــی دوســــــــــش دااااااارم پ.ن:برخلاف تصور بعضیا...منظورم هیچ جنس مخالفی نیست! تاريخ سه شنبه 1390/09/08سـاعت 2:30 AM نويسنده Parisa| GetBC(25); 32 گل صورتی | خفگی... گریه کن نگذار بغض در گلویت بماند علت اکثر مرگ و میر ها خفگی ست...! تاريخ یکشنبه 1390/09/06سـاعت 11:14 PM نويسنده Parisa| GetBC(24); 16 گل صورتی | دار... یک چشمم به ریسمان دار است یک چشمم به نامه ات نمی دانم یادت را به دار بزنم یا خودم را؟ پ.ن: دوستای گلم شروع ایام عزاداری سیدالشهدا رو به تک تکتون تسلیت میگم... تاريخ یکشنبه 1390/09/06سـاعت 0:37 AM نويسنده Parisa| GetBC(23); 15 گل صورتی | اشک های من... کجایی؟ خبر داری بعد از رفتنت جاده نمناک شده است؟ باران نباریده بدرقه راهت بوده اند اشک های من... تاريخ پنجشنبه 1390/09/03سـاعت 9:14 PM نويسنده Parisa| GetBC(22); 15 گل صورتی | دلم برات تنگ شده...! دلم گرفته... چقدر امروز بم خوش گذشت ولی الان که ازش دورم احساس تنهایی میکنم. کاش میشد همین الان پیشم بود...همین الان که دوست دارم سفت بغلش کنم... همین الان که یادش نمیذاره بخوابم...همین الان که بش احتیاج دارم... چقدر دلتنگی بده...هر کاری میکنم که بخندم نمیتونم...فقط اون باعث میشه که من بخندم. خودش میدونه خیلی دوسش دارم...خودش میدونه چقدر عزیزه... خودش میدونه ...... تاريخ پنجشنبه 1390/09/03سـاعت 3:21 AM نويسنده Parisa| GetBC(21); 22 گل صورتی | آغوش... نیاز به آغوش دارم حالا که نیستی فقط در آغوش می کشم زانوانم را...! تاريخ دوشنبه 1390/08/30سـاعت 11:5 PM نويسنده Parisa| GetBC(20); 16 گل صورتی | کاش میدیدی مرا... کاش سری میچرخاندی کاش میدیدی اطرافت را, زاویه نگاهت اشک هایم را جاری ساخت کاش میدیدی... کاش... تاريخ دوشنبه 1390/08/30سـاعت 1:17 AM نويسنده Parisa| GetBC(19); 21 گل صورتی | پرنیـــــا بچه هااااااا!امروز یه روز خیلی خاصه!! . . . روزی که یکی اومد و منو بعد از 15 سال تنهایی در آورد!!! نه بابا شوکه نشید شوهر نکردم!!! تولد آجی خمشلمه!!!حالا همگی دست دست!!اینجا بزنو بکوبه!!!آقایونو خانما جمع قاطی و خودمونیه!!لازم نیست حجاباتونو رعایت کنید!!! پرنیا جون تولدت مبارک ایشالا عروسیتو تو این وبلاگ جشن بگیرم!(احتمالا اون موقع نوه هام دارن وبمو میچرخونن!) عزیزم تو هم برام مثل اینا یه پرنسس کوچولویی که من خیلی لوس بارت اوردم!(دارم چرب زبونی میکنم که کمتر منو بزنه!!!) حالا نوبت اینه که شمعاتو فوت کنی!میدونم که عاشق فوت کردنی!!حالا همه باهم : تولد تولد تولدت مبارک...بیا شمعارو فوت کن که صد سال زنده باشی...3-2-1!!!!!!!!! تولد 4 سالگیتو بهت تبریک میگم!چقدر زود گذشت!انگار همین دیروز بود زیر گوشم زر زر میکردی!(اوج احساس بود جملم!) حالا نوبت بهترین قسمته!میدونم این قسمتو از بقیه بیشتر دوس داری!!!آره وقت کادو دادنه!!! بچه ها کادوشو تو خونه باز میکنه دیگه اینجا جا نمیشه کادوش!!!!حالا همه یه هوراااااااااااااای دیگه!!!خب شما تا کمی اینجا بزنو بکوب کنید من میرم به جشن خودمون برسم!!!بای بای!! پ.ن:آجیم وقتی این همه شکلک تو وبم دیده هی بوسم میکنه!!!خیلی خوشش اومده!خوشحالم که خوشحالش کردم!!! تاريخ یکشنبه 1390/08/29سـاعت 0:30 AM نويسنده Parisa| GetBC(18); 24 گل صورتی | Design:♀ali-hadis♂ حال من خوب استدلم کسی را میخواهدکه مرا در آغوش بگیردو بگوید:نه عزیزم,تو خوب نیستی... home *!* mail *!* profile روزانه هایِ من ♥عِشـ♥ـــق حَدیث وُ عَلی♥ ♂♥♀قالب های عاشـ . ـقونه جوجو و شوشو♂♥♀ Pink For Sure ۩۩ مرجع انواع کد و شکلک ۩۩ شکلکدونی! شکلک! گلسا و شکلکش شکلک های خانومی شکلک های آیناز شکلکستان! ترنم دانلودها روزانه های ما آرشـ ـيوِِِ من هفته اوّل دی 1390 هفته چهارم آذر 1390 هفته سوم آذر 1390 هفته دوم آذر 1390 هفته اوّل آذر 1390 هفته چهارم آبان 1390 هفته سوم آبان 1390 هفته اوّل آبان 1390 موضوعات یادداشت ها دلنوشته های من داستان های عاشقانه من دوست جونی هایِ من ♥█▓▒ Eternal Love13▒▓█♥ خاطرات یک پزشک قانونی (آرش) قِـدیسـه.ی همیشه.مستـ(غزاله) •Ҳ•ورود آقـــایـــــان ممنـــوع•Ҳ• ❤❤ρℯṧ@я@к子5❤❤(محمد) ♣يادمن باشدتنهاهستم♣(الین) ❤❤قلبی برای تپیدن❤❤(نجمه) برهـنگی هآی حـنـآ وطـلآ خــآنـوم مسافرشهرهای بی نشان(مهدی) ❤ღღI Dont WaNnA Be In L0vE AlOnEღღ❤ (پردیـــــــــس) مَست میشَوَم اَز بوی ِتَنَت(احمد) :: :: جوراب صورتی :: ::(درسا) سمفونی زندگان(بنجامین باتن) مجردی و عشق و حالش(الی) دُنیــ♥ــا ے ایـــن روزاے مــَ♥ـن پنج کیلومتر تا جهنم (ساشا) سجاد جو جو (پسران آفتاب) با تو ولی تنها...×××(هدیه) کفش های کتونی (مهسا) ❤دل شکسته❤(روشنک) ♥ღ♥دختری بنام دریا ♥ღ♥ دخترها=ترشیدن(مسعود) تَنهاییـ های دُختَرَک (فاطیـ) صبح خاکستـری (نسترن) لحظه های بارونی (آنی) ㋡ .. شآزدِه خانوم .. ㋡ عشق یعنی...(هستی) سوتی نامه من...(مریم) عشق سیاوش(مهتاب) قـصر شیـشه ای(فرناز) این حال من بی توست یک کاغذ دیواری(المیرا) یه دخترفانتزی(نسترن) دهکده عشق(کامران) gham chie baw(فاطیـ) Magic Palace(اسما) نیلوفر مرداب (Zoha) خودسانسوری ممنوع نـــُــــچ!(افشینعباس) شور شیدایی(شیدا) جوجه طلایی(پرنیان) بپر دانلود ... (پرنیان) Love Affair (عماد) خاطرات من (سحر) Mehrzad Bir Music ❤خاطرات❤(پرتو) برده ی شب(فرزاد) من.تو.خیال(مهدی) مردان جزیره(امین) یه دختر دیوونه(آلا) بانک عشق(امین) داماسپیا (سپیده) سخن دو دل(آتنا) چک نویس(نجمه) خاطرات یک عاقد MojtabaOnline یک مرد (محمد) دل خون(مهران) شاهزاده غــم عاشقان رمان پسر ترشیده آقای فسیــل کِ مثله...!!! پسر پاییزی آواژه(میثم) تک درخت فریاد دل فیواک گاگول کافـــــه Pink Girl love(بابک) پیشرو (رضا) تب تند (طنین) ☻♥عشق♥☻ ♥ 10nE Girl@ ♥ شهر فرنگ(حورا) تبسم تلخ(شیلا) کلبه جوانان(میثم) آب و آیینه (عقیق) گرگ های اجتـمـاع رپ فارسی(هادی) حرف های یه دختر روزنگار فاطیشی اینا ღ♥ اتـــاق مــن ♥ღ چند خطی برای دلم سنگ صبور من (امیر) ساحل جوانی(رامین) ســکوت قــلبـــم(نیما) تنها یادگاری اون(یگی) یه نینیـ خوشملـ(ثمین) حـــس تنهایی(ساناز) صدای پای باران(شیوا) پاتوق دخترونه (فاطی) رپ فارسی (رپ تو رپ) جیگیلیه من!!!(هستی) پسرک پارسی (محمد) یه دختر صـورتی(حمیده) I'm A little Crazy(هدی) دوست داشتنی(شکوفه) آسمان پر ستاره (پارمیدا) همه چیز در مورد بسکتبال عشق از دست رفته(امیر) نفرین سیاهپوش(محسن) ♥پرنسس صورتی♥(عسل) پنجره ای رو به آسمان(رها) با من بمون فقط همین!(آرزو) هیچکس تنها نیست(مهرجو) کلبه پسرک ایرونی(محسن) ㋡هنوز نفس میکشم...(الی) ♥همه چیز از همه جا♥ (غزل) ܓܨ♥ دوستی من و تو ♥ܓܨ انجمن کاغذهای باطله(علی) دختری از جنس شعر(سارینا) ✿razikhanOo♥♥♥mi write✿ ❀❀ღ Parisa ❤ Ahad ღ❀❀ (عسل با چاشنی احساسات) ღฐ رویـــ ـــای عـ ـشـ ـقღฐ ღ حامد شاهزاده پاپ ايران(ساحل) درهم نوشتای دخترِ صورتی(ثمینه) (●̮̮̃•̃)ßǿ¥ЙϋλλβєЯǿŅề(●̮̮̃•̃)(میلاد) دختری با کفشهایAll Star(مهدیه) تاشقایق هَس زندگی بایدکرد(ندا) آهااای مرگ کجایـــــــے؟؟؟بیـــا که زندگــے مـــرا کشـــت(نوشیــــن) Life With Out . B O Y . iS MoRe BeaUtiful (عـــــــســـــــــــــــــل) من نقاش اینـ تنهایـ نیسم(نوشین) Design ♀ali-hadis♂ ღ♥یـه دختــر صــورتــی♥ღ " اِمکاناتِ وب کدهای موزیک برای وبلاگآیکون های زیباسازیجدیدترین قالب ها دریافت همین آهنگ سر جلسه امتحان کتاب باز کرده بودم، مراقب میگ تقلب می کنی ؟! پَــ نَــ پَــ دارم نگاه می کنم اگه مطابقت نداره اطلاع بدم کتابو دوباره چاپ کنن ღ جوجه طلایی ღ mouse code|mouse code كد ماوس body{cursor: url('http://night-skin.com/blogcode/mose/ani/24.ani')} body { scrollbar-face-color: ed1c62; scrollbar-track-color:ffffff; scrollbar-arrow-color:ffffff; scrollbar-3dlight-color:#ffffff; scrollbar-highlight-color:#ffffff; scrollbar-darkshadow-color:#ffffff; scrollbar-shadow-color:#ffffff; } body{cursor: url('http://Shukhi.com/Mouse/Soorati.ani')} IranSkin go Up document.write ("");

به نام تنها پناه آشفتگان دیار سرنوشت.

سلاااام به همگی چه دختر خوشگلا چه آقا پسرا....

     من یه دخملم که به اصرار یکی از دوست جونیهام تصمیم گرفتم بیام واین وبو راه بندازم...

خب!!..... بذارین یه کم در مورد خودم بگم:::::

               من شیلام و ۱۷ سالمه... دیگه اینکه.... رشته ام تجربیه.. این یعنی من محصلم پس نمیتونم 

   زود به زود آپ کنم ولی تمام سعی خودمو میکنم که بیشتر بیام..........

البته این به شما بستگی داره که اگه بیشتر نظر بدین منم بیشتر تشویق میشم و بیشتر میام....

                         بعدشم اینکه تا اونجایی که بتونم براتون عکس متن و شعرو..... خلاصه هر چی پیدا کردم میذارم. امیدوارم شمام خوشتون بیاد..

 

 

خواستگاری خر!!!!!

 

 خری آمد به سوی مادر خویش

بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری

اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسرجان

تورا من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل

یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد

کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت

به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من

به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر٬ برو پالان به تن کن

برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه

شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش

به افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله

همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید

وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟

به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده

عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید

که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند

به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی

برای این دو خر در زندگانی

 

 

 إ إ إ کجا؟؟؟؟؟؟؟.......پس نظر چیییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه ناجیگری، بی ناجی ام
تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی